01
2014واحدهای شمارش
a pair of shoes یک جفت کفش a drop of water یک قطره آب a bunch of grapes یک خوشه انگور a bunch of flowers یک دسته گل a lump of coal یک تکه زغال a stack of plates یک دسته بشقاب a row of seats یک ردیف صندلی a string of beads یک رشته مهره a ball of string یک کلاف کاموا a pile…
01
2014سرعت گیر
یه اصطلاح با حال برای “سرعت گیر” Sleeping policeman ـــه و مطمئنم یادگیرشم خیلی براتون آسونه البته میتونید از Speed bump یا Speed hump(بریتیش) هم استفاده کنید
01
2014نکتههای Listening
گاهی اقات متوجه میشید که در انگلیسی محاوره ای واژهی t حذف شده مثلا کلمهی interrupt به صورت inerrupt تلفظ شده یعنی موقع تلفظ، واژهی t حذف شده. پس این نکتهی خیلی مهم رو یادتون نگه دارید که تو انگلیسی محاورهای امریکایی: “هرگاه حرف t بعد از حرف n و قبل از یک حرف صدادار یا حرف L یا حرف y قرار بگیره، حرف t…
06
2014ليستی از وزارت های دولت و معادل انگليسی آنها
Ministry of Health, Treatment and Medical Training وزارت بهداشت درمان و آموزش پزشکی Ministry of Education وزارت آموزش و پرورش Ministry of Islamic Guidance وزارت ارشاد اسلامی Ministry of Economy and Finance وزارت اقتصاد و دارایی Ministry of intelligence وزارت اطلاعات Ministry of Cooperation وزارت تعاون Ministry of Justice وزارت دادگستری Ministry of Roads and Transportation وزارت راه و ترابری Ministry of Labor and Social…
22
2013خونسردی خودتو را حفظ کن
حتما زیاد شنیدین که اصطلاح Keep your shirt on به معنی “خونسردی خود را حفظ کردن” ـه. مثلا وقتی کسی عصبانیه بهش میگیم Keep your shirt on یعنی “عصبانی نشو”، “خونسرد باش” به احتمال زیاد براتون سوال بوده که ربط shirt تو این اصطلاح به عصبانی بودن یا خونسرد بودن چیه! وقتی کسی از دست یه نفر عصبانی باشه یقهاش رو باز می کنه یا…
22
2013آب و هوا
دو واژهی Chilly و Freezing برای بیان کردن میزان سرد بودن هوا استفاده میشن. نکته اینه که Freezing یعنی “هوای خیلی خیلی سرد/سوزناک” ولی Chilly یعنی هوای نسبتا سرد it’s freezing/chilly outside “بیرون هوا خیلی سرده” He said that it was so chilly that he had to put two sweaters on “میگفت انقدر هوا سرد بود (یخ بود) که مجبور شد دو تا پلیور (رو…
11
2013مثل سیبی که از وسط نصف شده باشه
در این پست دو تا اصطلاح خوب و کاربــردی را بررسی میکنیم اولیش وقتی استفاده میشه که بخواهی بگی مثلاً دو نفر”مثل سیبی هستند که از وسط نصف شده باشه” در واقعاً برای اینکه بگی خیلی شبیه به هم هستند، که باید بگید “Be (like) two peas in a pod” مثال They’re like two peas in a pod مثل سیبی میمونن که از وسط نصف…
19
2013دلشوره گرفتن، استرس شدید داشتن
Butterflies in one’s stomach دلشوره گرفتن، استرس شدید داشتن Meaning: A nervous feeling in one’s stomach. (*Typically: get ~; have ~; give someone e.g.: Whenever I have to speak in public, I get butterflies in my stomach e.g.: She always has butterflies in her stomach before a test e.g.: It was not frightening enough to give me butterflies in my stomach, but it made me…
17
2013گذرواژه هایی برای همراهی، افزونش و همسانی
in the first place پیش از هرچیز؛ در وحله ی اول not only … but also نه تنها … بلکه as a matter of fact در واقع in like manner به همان گونه؛ همانطور in addition افزون بر آن؛ علاوه بر آن coupled with در کنار؛ بهمراه in the same fashion / way به همان شیوه؛ به همان منوال first, second, third نخستین، دومین،…
15
2013آسیب های پزشکی
شکستگی و ضرب دیدگی : Fractures & Sprains 1- (آرنجم) در رفته است. I have a dislocated (elbow). 2- (قوزک پایم) رگ به رگ شده است. I’ve sprained my (ankle). 3- از دوچرخه افتادم و پایم شکست. I fell off my bike and broke my leg. 4- فکر کردم پایم شکسته است ولی فقط مو برداشته بود. I thought my leg was…
14
2013پیرهنت رو بکن تو شلوارت
Tuck in your shirt پیرهنت رو بکن تو شلوارت tuck / tʌk / verb To push something, especially the edge of a piece of cloth or paper, into or behind something so that it looks tidier or stays in place
14
2013اسلنگ Nick
این پست را اختصاص میدم به یه اسلنگ که Nick ــه (بریتیش) اولین معنی این اصطلاح دزدیدن ــه “Nick” (verb) means “steal” مثال “I don’t believe it. Someone’s nicked my wallet!” باور نمیکنم یه نفر کیف جیبی مو زده ——————– بعدیش به معنی بازداشت کردنه “Nicked” (verb / adjective) means “arrested” “You’re nicked!” (Policeman to criminal) تو بازداشتی “Where’s Mojtaba? 😉 ” مجتبی کجاست…
14
2013دستشویی
توی این پست چند تا کلمه که به معنی “دستشویی”(W.C) را مرور میکنیم. امیدوارم مفید واقع شود اول اینو بدونید که توی انگلستان اسلنگ برای دستشویی Loo هست British slang: “loo” means toilet A very important slang term to know in the UK is that “loo” is often used as a synonym for toilet مثال EXAMPLE “I’m dying for the loo, where is it?” ————————————————-…
14
2013جاخالی دادن
I wanted to punch him but he ducked میخواستم با مشت بزنمش ولی جاخالی داد
08
2013نیم باز
Ajar=/ ǝ ‘dʒar/ =a door that is ajar is slightly open نیم باز I left the door ajar because I lost my keys چونکه کلیداما گم کردم در رو نیم باز گذاشتم
08
2013پیش بینی کردن، انتظار داشتن
Anticipate /æntˈɪsəpˌeɪt/ Verb پیش بینی کردن، انتظار داشتن I anticipate a pleasant trip سفر خوشی را پیش بینی میکنم. anticipating her request, I prepared the tea in advance خواسته ی او را پیش بینی نموده و چای را از پیش آماده کردم.
08
2013منت سرم نذار
دو تا اصطلاح خیلی کاربردی برای اینکه بگی ” منت سرم نذار ” Don’t rub it in my face Don’t twist me for the favor u did
08
2013سه سوته، تو یه چشم به هم زدن
چند تا اصطلاح باحال برای اینکه بگی سه سوتـــــه، تو یه چشم به هم زدن In a jiffy I’ll come in a jiffy سه سوته(سریع) میام In the blink of an eye تو یه چشم به هم زدن(خیلی سریع) –>Right off the bat –>Straight off the bat
07
2013دنگی حساب کردن
Go Dutch دنگی حساب کردن I don’t want you to pay for my ticket. Let’s go Dutch پول بلیطت منو نده. بذار دنگی حساب کنیم. این اصطلاح ریشه تاریخی خیلی جالبی داره که حیفم میاد تعریف نکنم. حتما میدونید که کلمه “Dutch” به معنی “هلندی، ملیت هلندی داشتن” است. در گذشته هلندی ها هر وقت با هم بیرون غذا میخوردند هر کس دنگ خودشو میداده…
07
2013دیگ به دیگ میگه روت سیاه
حتماً براتون پیش امده که بعضیا یه کاریا خودشون میکنن و بعد از اینکه شما انجام میدید به شما میگن این کارا نکن. مثلاً تو کلاس انگلیسی فارسی حرف میزنن و وقتی شما حرف میزنین به شما میگن ! Don’t speak Persian اینجاست که باید به انگلیسی بگی “دیگ به دیگ میگه روت سیاه” “The pot calling the kettle black” دیگ به دیگ میگه روت…